رحمان نگهبان یک شرکت است و دکتر به او گفتهاست که بزودی خواهد مرد . او تصمیم میگیرد با کمک دوستش انوش یک برنامه بسازد و مقداری پول برای خانوادهاش به ارث ببرد .
خلاصه :
در فیلم , " یک کیلو و بیست و یک گرم " سه خانواده از سه سطح مختلف از جامعه , در یک تصادف , بیتوجهی به خانوادههایی که به طور غیر عمد تشکیل شدهاند و حق کودکان بیگناه
خلاصه :
داستان یک زن معتاد به نام Mahsa که فکر میکند دخترش مردهاست , اما وقتی متوجه میشود که او زنده است و پدرش ( شوهر سابق ) تصمیم میگیرد او را بگیرد . این موضوع او را وادار کرد تا با همسر سابقش